ژنرال محمد پناه؛ فرم
اندهی درهی مرگ! بدون شک، مجاهدین افغانستان مردان دلیری داشتند که قلندرانه زیستند، شجاعانه مبارزه کردند وسرافرازانه دشمنان خارجی و فاشیستهای داخلی را به زانو درآوردند. ژنرال محمد پناه یکی از همین چریکهای افسانهای هندوکش بود که با سادهزیستی و ایمان عمیق به راه خدا،
حکومتهای پوشالی خلقیها مانند ترکی، امین، نجیب و غیره را به ضعف کشاند و به کابوسی برای افسران و سربازان شوروی تبدیل شد. این چریک کمنظیر، که از نزدیکترین یاران و چشم و گوش احمدشاه مسعود به شمار میرفت، مدتها در سالنگها مبارزه کرد و زندگی را برای قوای شوروی و مزدوران کابلنشین تلخ ساخت. او حتی یکبار به اسارت شوروی درآمد اما بهگونهای معجزهآسا موفق به فرار شد. زندگینامه و تحصیلات ژنرال محمد پناه فرزند محمد امیر در سال ۱۳۳۳ خورشیدی در قریه زریه، از توابع ولایت پنجشیر متولد شد. او تحصیلات ابتدایی را در دهکده خود به پایان رساند و از سنین نوجوانی به مطالعات دینی علاقه نشان داد. در آن زمان، مدرسهخوانی در پنجشیر از اهمیت بیشتری نسبت به مکتب برخوردار بود، و محمد پناه نیز در همین مسیر تربیت شد. در دهه ۱۳۵۰، فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان ملتهب بود. از یکسو، حکومت کمونیستی خلق و پرچم بر کشور مسلط شده بود و از سوی دیگر، مبارزات جهادی برای آزادسازی افغانستان آغاز شده بود. درگیریهای فکری و عقیدتی در مدارس و میان جوانان، محیط را چالشبرانگیز کرده بود. آغاز مبارزه و پیوستن به جهاد در سال ۱۳۵۷ خورشیدی، محمد پناه به خدمت سربازی فراخوانده شد و به هرات اعزام گردید. همان سال، کودتای کمونیستی هفت ثور رخ داد و جنگهای مردمی علیه حکومت وابسته به شوروی آغاز شد. در حالی که در هرات خدمت میکرد، با مجاهدین ارتباط برقرار کرد و بهصورت مخفیانه در قیام مردمی هرات علیه حکومت کابل شرکت نمود. او، که از لحاظ عقیدتی و دینی عمیقاً مخالف کمونیسم بود، حاضر نشد در برابر هموطنان خود بجنگد. روحیهی آزادگی و نبوغ نظامیاش باعث شد که بهسرعت در میان نیروهای جهادی جایگاه ویژهای پیدا کند. پس از پایان خدمت سربازی، به پنجشیر بازگشت و به صفوف احمدشاه مسعود پیوست. فرماندهی در پنجشیر و نبردهای تاریخی در سال ۱۳۵۹ خورشیدی، به دلیل شجاعت و مهارتهای جنگیاش، به فرماندهی قطعات متحرک در پنجشیر منصوب شد. این گروه از مشهورترین واحدهای جنگی جهاد بود که نیروهای شوروی و حکومت کابل را به زانو درآورد. در سال ۱۳۶۰، حملهی چهارم ارتش شوروی به پنجشیر آغاز شد. قرارگاه چمالورده، تحت فرماندهی محمد پناه، نقطهی محوری مقاومت بود. در حملهی پنجم شوروی در سال ۱۳۶۱، دشمن از تاکتیکهای جدید مانند دیسانت هوایی برای محاصره مجاهدین استفاده کرد، اما فرمانده محمد پناه با تاکتیکهای هوشمندانه و شجاعت مثالزدنی، توانست حملات را دفع کند و تلفات سنگینی به شوروی وارد نماید اسارت و فرار معجزهآسا در یکی از عملیاتها در سالنگ، محمد پناه به اسارت نیروهای شوروی درآمد. او بعدها در خاطراتش نقل کرد که شورویها از هویت واقعیاش آگاه نبودند و او را یک فرد عادی تصور میکردند. اما هنگامی که خطر لو رفتن احساس شد، او با استفاده از فرصت، بهسرعت از محاصره فرار کرد. او با زیرکی خود را به میان جمعیت غیرنظامی رساند و با کمک یک زن سالخورده، توانست از منطقه خطر دور شود. پس از بازگشت به جبهه، در عملیاتی دیگر، موفق شد چندین سرباز شوروی را اسیر کند و همرزمانش را از اسارت نجات دهد. فرماندهی سالنگها (۱۳۶۳) در سال ۱۳۶۳، محمد پناه بهعنوان فرمانده عمومی سالنگها تعیین شد. سالنگ، مسیر اصلی ارتباطی شوروی و حکومت کابل با شمال افغانستان بود و اهمیت استراتژیکی فراوانی داشت. فرمانده محمد پناه در این منطقه، عملیاتهای متعددی علیه کاروانهای نظامی شوروی اجرا کرد و با ایجاد کمینهای مؤثر، تلفات سنگینی بر دشمن وارد نمود. در این دوران، نیروهای شوروی با بمبارانهای گسترده، خانهی محل سکونت او را ویران کردند که در نتیجه، همسر و برخی از اعضای خانوادهاش شهید شدند حضور در شمال و آزادسازی تخار و بغلان پس از تثبیت موقعیت در سالنگ، احمدشاه مسعود او را برای گسترش عملیاتها به ولایتهای شمالی افغانستان فرستاد. او حملات گستردهای را علیه مواضع شوروی در تخار، بغلان، نهرین و فرخار فرماندهی کرد. در آزادسازی این مناطق، نقش حیاتی ایفا نمود و در جنگهای تعیینکننده، شخصاً در میدان نبرد حضور داشت. فرماندهی در کابل و نبرد با طالبان پس ازپیروزی مجاهدین و سقوط حکومت کمونیستی، ژنرال محمد پناه بهعنوان فرمانده فرقه ۲ جبلالسراج منصوب شد و به درجهی تورنجنرالی ارتقا یافت. در جریان جنگهای داخلی و حملات طالبان، اودر دفاع از کابل نقش اساسی ایفا کرد.